آخ که خدا میدونه‌ چقدر دلم برای نوشتن تنگ شده ، نوشتن از خودم از زندگیم از چستر از .

میدونید من همش خودمو دست کم میگیرم ، انگار که دچار کم بینی باشم ، خودمو نمیبینم . نسبت به استعدادام و علایقم بسیار بی توجهم .

اما تصمیماتی دارم که خب شاید بهتر باشه انقدر زود راجبه شون حرف نزنم ، سکوت کنم و بجای هر حرفی روی کارم تمرکز کنم تا آرزوهای گذشتمو زنده کنم .

قراره اتفاقای خوبی تو زندگیمون بیوفته ، اتفاقای بزرگ و سرنوشت ساز که زندگیمون و از این رو به اون رو بکنه . خوشبختی آمون و پر رنگ تر بکنه و سقف آرامشون رو‌ وسیع تر‌.

دلم براتون تنگ شده ، برای شمایی که همیشه خواننده های خاموشم بودید . راستی چرا انقدر ساکت؟ من ماه هاست پست نذاشتم اما یک روز هم بدون بازدید کننده نبودم  و این برام جالب و‌هیجان انگیزه . اما بهتره کمی باهام حرف بزنید ، از خودتون بگید از من بپرسید .

برای من و‌ چستر‌ دعای خیر کنید که بسیار بهش نیازمندیم .

دوستون دارم ، خانوم قندی

حس میکنم بر زندگی ام مسلطم :))))

تو چهار‌ فصل منی ⁦❤️⁩

میشه که پا گیرم کنی و نذاری دیگه از اینجا برم؟

، ,کنم ,بکنه ,کم ,انقدر ,حرف ,شده ، ,تنگ شده ,ساکت؟ من ,من ماه ,ماه هاست

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

گروه گرافیک و فتوشاپ تلگرام کارشناسی ارشد و دکتری زمین شناسی یادداشت های تاریخی هلدینگ پارس پندار نهاد ابزار و تزیینات سنگ برادران اسدی کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم صوتی و پی دی اف تازه ترین مقالات در حوزه روانشناسی سرماسان صنعتی گمرک امیرآباد ؛ حق العملکار رسمی گمرک فرجی کوتنائی مجله علم و زندگی کیمیاجو